آوا فرشته کوچولوی منآوا فرشته کوچولوی من، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

آوای زندگی

پارک

1393/2/22 2:01
نویسنده : مامان زهرا
293 بازدید
اشتراک گذاری

به علت کمبود وقتی که دارم به ندرت آوا رو میبرم پارک. جمعه دیدم که خیلی حوصله بچه سر رفته همش بهونه می گیره تصمیم گرفتم ببرمش پارک.

 

 ولی به جای اینکه بازی کنه و خوشحال باشه، همش مات و مبهوت بچه های دیگه بود!

 

آنچنان با تعجب بچه ها رو که جیغ می زدن و اینور و اونور می دویدن رو نگاه می کرد که حواسش به بازی خودش نبود از بس بچم ندیده خوبدلخور

 

 

یه ذره بخند! جان من یه ذره!!!غمگین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان بهار
15 اردیبهشت 93 13:19
معلومه حسابی تعجب کرده ....مامانی بیشتر تو جمع و پارک و محیط های شلوغ ببرش
مامان زهرا
پاسخ
بیشتر اوقات خونه مامان بزرگاشه اونجام که همیشه شلوغه ولی پارک زیاد نبردمش، خیلی با بچه ها روبرو نبوده ولی ظاهراً باید بیشتر ببرمش پارک
مامان مهتاب
16 اردیبهشت 93 11:09
نگران نباش بعدا یاد میگیره چطوری بره پارک عزیزم طوری که به خودت بگی دیگه نمیبرمش .حالا میبینی
آویسا
16 اردیبهشت 93 12:14
عزیزم آویسا هم اوایل همینجوری بود اما حالا با ترس و دلهره میبریمش پارک چون باید به زور بیاریمش خونه
مهسا
18 اردیبهشت 93 9:26
چه خاطرات جالبی داره آوا جون...خیلی به سفت و پستونکش خندیدم
شادی
21 اردیبهشت 93 11:11
زیاد نگران نباش عزیزم. آوینا تقریبا هر روز با پدر بزرگش میره پارک. ولی بازم گاهی مات و مبهوت بچه ها رو نگاه میکنه.
مامان عالمه
24 اردیبهشت 93 23:52
سلام دوستم خوشحال میشم به ما هم سربزنی
مامان زهرا
پاسخ
حتماً عزیزم
حکیمه نیک بخت
26 اردیبهشت 93 21:48
شایدبخاطراینه که زیادتوجمع بچه هانمیره ولی خیلی خوبه که انقدرآرومه
مامان زهرا
پاسخ
آرومه!!!!!!!!!! نگو آتیش پارست
مامان لیانا
31 اردیبهشت 93 2:54
فدای اون نگاه معصومت بشم خاله..مامانی دخترمونو زود به زود پارک ببر معلومه با بچه ها بودنو دوست داره
مامان زهرا
پاسخ
از اون روز دیگه زود به زود می برمش
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوای زندگی می باشد