پارک
به علت کمبود وقتی که دارم به ندرت آوا رو میبرم پارک. جمعه دیدم که خیلی حوصله بچه سر رفته همش بهونه می گیره تصمیم گرفتم ببرمش پارک.
ولی به جای اینکه بازی کنه و خوشحال باشه، همش مات و مبهوت بچه های دیگه بود!
آنچنان با تعجب بچه ها رو که جیغ می زدن و اینور و اونور می دویدن رو نگاه می کرد که حواسش به بازی خودش نبود از بس بچم ندیده خوب
یه ذره بخند! جان من یه ذره!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی