سلام عزیز مامان دیروز رفتم دکتر قرار شد یه روز دیگه به دنیا اومدنت عقب بیفته یعنی 18 دی. عیب نداره آخه هر چی بیشتر تو شکم مامانی باشی واست بهتره دختره گلم. داشتم درس می خوندم آخه یه هفته بعد از تولدت امتحانام شروع می شه ولی مگه می زاری من درس بخونم انقدر تکون می خوری که حواسم پرت می شه منم کلی ذوق می کنم. سر کلاسم همینطوری بودی همش تکون می خوردی خوب حوصلت سر می رفت دیگه دوست داشتی بازی کنی دخترم. ترم پیش همه نمره هام 20 شد بچه های دانشگاه می گفتن به خاطر اینکه دخترت بهت تقلب می رسونه. اما این ترم سر امتحانا همراهم نیستی بهم دلگرمی بدی. راستی هر وقت تکون می خوردی به بابایی می گفتم تا ببینه اما تا بابایی دستشو می ذاشت روی شکمم دیگه تکون ن...