اولین یلدای زندگی آوا
کیک تولد هندونه ای
دیشب اولین یلدای زندگی آوای عزیزم بود که با تولد مامان با هم یکی شده بود
همگی با خانواده عمواینا خونه مامان بزرگ مهمون بودیم. آوا به خاطر اینکه مامان وقت نمی کرد زیاد پیشش باشه ناراحت و کم حوصله بود. موندم واسه تولدش چیکار کنم که سرحال باشه. راستی بابا دیشب کولاک کرده بود هم از طرف آوا و هم از طرف خودش حسابی مامان و خجالت داد و 2 تا کادوی خوشگل به مامان هدیه داد. دست بابایی درد نکنه. خیلی دوستتون دارم.
امیدوارم عمر دختر قشنگم مثل یلدا طولانی و پربرکت و با عزت باشه ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی