آوا فرشته کوچولوی منآوا فرشته کوچولوی من، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

آوای زندگی

آوا به روایت تصویر

آوا و روزهای برفی   خواب کریر به یاد نوزادی   آرایش و شینیون آوا   خونه تکونی عید   آوا و دوقلوها     جان! یعنی چی آخه؟!!!     خرابکاری   بافتنیهای مامان بزرگ       کشف صدای عروسک     تلفن همراه   فرار از عکس   حمله به دوربین   ننه آوا ...
2 اسفند 1392

تاب بیچاره

روز اول   روز دوم روز سوم     روز چهارم     روز بعد هم خودتون حدس بزنید دیگه! مسلماً همون یدونه چشمم از کاسه در میاره. تاب بیچاره! جالب اینجاست که هر چی دنبال اجساد چشم و چال تاب می گردم پیدا نمی کنم فکر  کنم می خوردش!!!! اینجا هم که خواب بود وگرنه معلوم نبود چه بلای دیگه ای سر تاب می اومد!! ...
2 اسفند 1392

مخفیگاه آوا

یعنی سکته کردما یه لحظه سرم گرم شد دیدم آوا نیست هر چی هم صداش کردم جواب نمی داد نگو قبلاً مادربزرگ با بچه قایم موشک بازی کرده بنده از همه جا بی خبر!!! دیدم پاهاش از زیر مبل پیداست تازه دوزاریم افتاد خانوم قایم شده!!! ...
2 اسفند 1392

دمپایی کرمی

چند وقتی بود که آوا پا تو کفش من، ببخشید تو دمپایی روفرشیهای من می کرد تا اینکه یکی از همکارام که در جریان بود زحمت کشید یه جفت دمپایی واسه آوای من خرید. اول که دمپاییها رو دید کلی ذوق کرد ولی چون واسش بزرگ بود زیاد نمی تونست باهاش راه بره چند قدم میرفت یکیش درمی اومد بعد با اشاره به دمپایی میگفت هوم یعنی دراومد پام کن. اونو پاش کردم اون یکی دراومد دوباره گفت هوم گفتم چشم دوباره پاش کردم... و این داستان چند دقیقه ای ادامه داشت که من تقریبا داشتم از نشون دادن دمپاییها پشیمون میشدم که خوشبختانه دلشو زد و بی خیال ماجرا شد و اکنون دمپایی ها به گوشه ای افتاده اند...   ...
23 بهمن 1392

عکسهای یک ماهگی آوا کوچولو

فرشته کوچولو نمی دونی از اینکه کنارمونی چقدر خوشحالیم زندگی همه مونو تغییر دادی مامان بزرگا همش میگن نوه مونو بیار اینجا دلمون براش تنگ شده خلاصه سرت دعواست. با اینکه همه وقتمونو پر کردی و شبها نمی زاری بخوابیم ولی بازم شیرینه یه لبخند که می زنی انگار دنیارو بهمون دادن. یه مدت کوتاهم نمی بینمت دلم برات یه ذره می شه خیلی دوستت دارم عزیزم بوس ...
20 بهمن 1392

دندونای چهارم و پنجم آوا جونی

بعد از مدتی نگرانی که چرا دوندونای دخترم در نمی آید بالاخره آواجونی 2 تا دندون کوچولو درآورد. آخه دکترش مارو ترسونده بود که باید آزمایش بده چرا کم دندون درآورده؟؟! یه دونه پایین کنار 2 تا دندون وسطیها (14 بهمن) و یه دونه هم بالا (19 بهمن). حالا مثل بچه مدرسه ای ها شده که 2 تا دندون بالایشون می افته.  دقیقاً این شکلی ...
20 بهمن 1392

دست زدن ممنوع

دیشب داشتم پوشک آوا رو عوض می کردم یهو دستشو آورد به سمت پوشک. گفتم نه دست زدن ممنوع!  دیدم آوا انگشتشو آورد بالا به سمت چپ و راست تکون داد   اول فکر کردم اشتباه دیدم دوباره تکرار کردم دست زدن ممنوع! دیدم دوباره این کارو تکرار کرد.   نمی دونم کی این کارو انجام  دادم که خانم یاد گرفته. عجب دور و زمونه ای شده.   ...
20 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوای زندگی می باشد