تعطیلات خواب آور
به صورت خلاصه خدمتتون عرض کنم که من و آوا دوتایی 15 روز خوابیدم. آی چسبید آی چسبید... تلافی همه بی خوابیهامو درآوردم با آوا تا لنگ ظهر می خوابیدیم بعد ناهار می خوردیم علیرضا که از سرکار می یومد (کل عیدو بنده خدا سرکار بود) سه تایی دوباره می خوابیدیم وسط مسطها یه چند تا عید دیدنی هم به زور رفتیم و دوباره خوابیدیم. بعد از 15 روز خوردن و خوابیدن چه زوری داشت رفتن سرکار شب 13 فروردین رفتیم خونه فامیلهای علیرضا که فرداش بریم باغشون . 13بدرم که رفتیم باغ و آوا هم کلی آتیش سوزوندو منم به دنبال آوا که بلایی سر خودش نیاره. آقای پدرم که نمی دونم کی می خواد حس پدرانه اش گل کنه و به بنده کمک کنه. آخه یه آدم چقدر &n...